کد مطلب:286652 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:288
خواب شهید ثانی
شیخ بهائی از پدرش مرحوم شیخ حسین -كه از شاگردان برجسته شهید بوده است- نقل می كند: صبحگاهی به نزد استاد رفتم. در فكر فرو رفته بود. از سبب آن پرسیدم، فرمود: شب در خواب دیدم كه سیّد مرتضی علم الهدی تمام علمای امامیه را دعوت كرده است، همین كه من وارد شدم به پا ایستاد و فرمود: نزد شهید اول (محمدبن مكی) بنشین.
من هم حسب الامر ایشان، نزد شهید نشستم، امّا بعد از حضور میهمانها بیدار شدم و اینك به این خواب فكر می كنم؛ تصوّر می كنم مرگم در شهادت باشد.
عاقبت، آن رؤیای رحمانی تحقق یافت و در عهد سلطان سلیم عثمانی در سال (966) هجری قمری، در اثر سعایت بعضی از اهل سنت، دستگیر شد و در راه اسلامبول سر از بدن او جدا كردند و برای سلطان [1] آوردند.
من هم حسب الامر ایشان، نزد شهید نشستم، امّا بعد از حضور میهمانها بیدار شدم و اینك به این خواب فكر می كنم؛ تصوّر می كنم مرگم در شهادت باشد.
عاقبت، آن رؤیای رحمانی تحقق یافت و در عهد سلطان سلیم عثمانی در سال (966) هجری قمری، در اثر سعایت بعضی از اهل سنت، دستگیر شد و در راه اسلامبول سر از بدن او جدا كردند و برای سلطان [1] آوردند.
[1] ريحانة الادب، ج 3 ص 286 رضويه، ج 1 ص 189.